هویت مردم ایران و قیام در مقابل استکبار
سخنرانی استاد فلاح شیروانی 20 تیرماه، سلسله نشستهای معرفتی انشراح، قم
در روز جمعه بیستم تیر ماه 1404 با حضور اعضای شبکه مردمی تحول اجتماعی شهید اسداللهی و استاد فلاح شیروانی، در شهر مقدس قم جلسۀ حلقۀ معرفتی انشراح برگزار گردید. پس از صحبتهای مقدماتی، استاد شیروانی سخنانش را با اشاره به صحبتهای رهبر معظم انقلاب در پی جنگ تحمیلی دوم که ایران را با صفاتی مانند عزم پولادین، باعظمت، با تاریخ و فرهنگ مورد اشاره قرار داده بود، آغاز نمود: « انسان با عزمش شناخته میشود، اگر عزم بلندی داشته باشد، انسان بلندی است و اگر عزم پست باشد انسان کوچک میشود. بیانات اخیر ایشان مملو از نکات بوده اما همین عبارات درمورد ایران و ملت ایران باید مورد دقت قرار بگیرد. یکی از افرادی که بسیار خوب شرایط را تحلیل کرد، آقای لاریجانی بود. آقای لاریجانی در آن برنامه گفت که من تحلیل نمیکنم و صرفاً آمد با مرور وقایع و صحبتهای خود دشمن روند جنگ را بررسی کرد.»
«مجری پرسید که چرا مردم اینگونه وارد میدان شدند؟ مردم همه پای کار آمدند و با اراده تقاضا داشتند که حاکمیت پاسخ محکم بدهد. مردم همگی طرفدار مبارزه شدند. علت این امر چیست؟ مجری سه مورد اشاره کرد و آقای لاریجانی هر سه مورد را رد کرد و در پاسخ گفت که شخصیت تمدنی ملت ایران دربرابر این حادثه ایستادگی کرد. این عبارت از یک فهم ویژه برمیآید که صحبت تقابل انسانی است. رهبر معظم انقلاب باری فرمودند که این نظرسنجیها خوب است و مسئلهای ندارد ولی شما فکر نکنید که با این نظرسنجیها میتوانید مردم ایران را بشناسید. برای شناخت این مردم باید یک حادثهای اندازۀ ظرفیت مردم رخ بدهد تا مردم شناخته بشود. برای مثال سردار رشید کشور شهید بشود تا ببینید مردم چه واکنشی نشان میدهند.»
«درجای دیگر رهبری فرمودند مردم ایران مردمی بزرگی هستند و پروژههای بزرگ به مردم ایران بدهید و با چیزهای کوچک مردم را سرگرم نکنید. شهید محلاتی خاطرهای نقل میکند که همراه امام (رحمة الله علیه) نماز را خواندیم. من خودم را کشیدم جلو تا مطلبی را به ایشان بگویم. امام (رحمة الله علیه) ذکرشان که تمام شد. عرض کردم که در ایران به طرز بدی مردم دارند کشته میشوند. ایشان گفت که خب! گفتم که برای انقلاب خیلی زحمت کشیدیم و با این طرز از کشتار مردم خسته میشوند و میروند. امام (رحمة الله علیه) سریع فرمود که خیر مردم خسته نمیشوند و اگر هم بشوند مقداری استراحت میکنند و دوباره وارد میدان میشوند. شهید محلاتی میگوید بعد از این جملات خودم به عنوان شاگرد ایشان از محکمی سخنش خجالت کشیدم.»
«یک واقعیتی است که علوم انسانی نمیخواهد را ببیند. انسان در این ساحت یک بوزینه با همان قواعد حیوانی تعریف میشود و در این مختصات شهید حججی انسان محسوب نمیشود. برای همین ما مجبوریم برای شناخت ایران و شخصیت ایرانی خودمان دست به کار بشویم و باید منطق و روش تحقیق خودمان را درست کنیم. امام میفرمود هیچکس مثل من مردم ایران را نمیشناسد. عبارتهای رهبری در این حوزه هم از همین سنخ هستند. به اندازۀ یک تاریخ پیامبران تعلیم دادند بشر را، غرب که این تعلیمات را پس زدند اما در ایران هیچگاه این رخ نداده است و برعکس تقاضایی بوده که ما را نیز ذیل همین افراد و تعلیمات به حساب بیاورید و حال در ایران بهترین این تعلیمات در اختیار مردم قرار گرفته است.».
«شما این ویژگی را در اقسام متنوع مردم را میتوانید ببینید. در راهپیمایی اربعین همه با عنوان زائر مورد خطاب قرار میگیرند و ما نیز با این عبارت تعامل داشتیم. ما حس زائر بودن داشتیم و او نیز با همین نگاه با ما برخورد میکرد. من شیعه را در آن پیاده روی قرار بدهی اسمم زائر میشود. یک چیزهایی پنهان است در وجود ما و این تاریخ به آن کار دارد و الان وظیفۀ بزرگان ما این است که این جوهره فوران کند. مثل یک انسانی که سخی بزرگ شد و با یک امکاناتی این سخاوتش بروز میکند. این نکته را باید جدی گرفت که با چنین هویتی در ایران مواجه هستیم که حالا باید تقویت بشود و تنها همین هویت میتواند مقابل تمدن وحشی غرب بایستد. شبیه این هویت را میتوانید در غزه ببینید. به تعبیر رهبری در قرآن خدا قسم خورده است که من یاری میکنم آنکه مرا یاری میدهد و به عنوان مصداق میگوید که اینگونه سر مردم غزه ریختند و این مردم مقاومت کردند و این مقاومت همان نصرت الهی است. غرب در مواجهه با این پدیده متعجب بود که چرا اینها از هیچ چیز نمیترسند.».
«رهبری میفرماید که غرب با فریب پیشرفت آمد و چند دهه ما را به ذلت نشاند تا 57 که به مرتبه توبه رسیدیم. اگر سرمایۀ اصلی ما این هویت است. یا در تعبیری گفته میشود که سرمایۀ اصلی انقلاب مردم هستند و منظور همین هویت است که قیام کرد و ایران را از زیر چکمۀ استعمار بیرون کشید. همۀ افرادی که با مردم سر و کار دارند یک موضوعی را باید توجه داشته باشند که این هویت را تقویت کنیم تا برجسته شود. وقتی کاری نمیکنی تا این هویت بروز پیدا کند ناهنجاریهایی که میدانیم جلوه میکند. این تاکید رهبری است که یک هویت تاریخی دربرابر این حادثه بزرگ مقاومت کرد. حادثه لازم است تا هیکل مردم ایران دیده بشود.»
«فعالانی که با مردم ارتباط دارند به این موضوع باید فکر کنند که چگونه میشود این جنبه از هویت مردم ایران را به تجلی کشید و باید با پیروی از سیره پیامبران به کانون هویتی مردم ورود کرد. حالا که دیگر این حادثه بر همه ثابت کرد همچنین چیزی وجود دارد و حالا فعالان مردمی باید بیایند به میدان تا این روند بروز هویت را برجسته و برجستهتر کند.».
«پیامبران احترام گذاشتن به انسان را شیوع دادند و در واکنش به این رویکرد شما مشاهده میکنید که افرادی که شاید علی الظاهر از سطح بالایی برخوردار نبودند، کارهای عظیمی رقم زدند. با این رویکرد شما میتوانید عموم مردم را پای کار بیاورید. افرادی که در سطح حکمرانی حضور دارند باید با این شیوه و تکیۀ بر مقولۀ گفتگو با مردم، بین مردم و حاکمیت ارتباط شکل بگیرد. یک فردی فارغ از هر مذهبی اوصاف حضرت اباالفضل (علیه السلام) را بشنود و گریه کند و تحت تأثیر قرار بگیرد، ولو غیر شیعه باشد، این فرد مقابل ادب و باقی خصائص ایشان سجده کرده است و این موضوع به همان بحث هویت بازمیگردد که باید در خلال همین رفت و برگشت، ظهور کند.»
«یکی از سوالها این است که ما واقعا در این جنگ پیروز شدیم؟ عدهای معتقد هستن در همین داخل که مطلقا شکست بود. برخی میگویند نیمۀ اول در وضعیت شکست بودیم و در نیمۀ دوم در وضعیت پیروزی. اما برخی میگویند از روز اول در وضعیت پیروزی بودند مردم ایران. وقتی شما بررسی میکنی وقایعی که رخ دادند و آنهایی که قرار بود رخ بدهند و رخ ندادند، برای یک تحلیل گر نتیجهای جز پیروزی دربرندارد. اتفاقات روز اول نشانهها این بود که ملت ایران پیروز شدند و بقیهاش را دشمن کش داد بلکه حرکتی بتواند انجام بدهد و این شعار نیست. برخی تحلیل دیگری دارند از دو زاویه، عدهای تمدن پژوه و عدهای استراتژیست. برخی میگویند صرف تهاجم اسرائیل یعنی شکست برای او. یک هشتادم ایران است و سی و پنج نقطه استراتژیک دارد که غیر از آب شیرین کنها باقی را ایران به زیر ضربه برد. این رژیم از هر منظری که بررسی کنی هیچ چیزی درمقابل ایران نیست. بعد دو سال جنگ مردم رژیم وارد این درگیری سنگین شده است. در آن سوی ماجرا هم آمریکا متعدد پایگاه و ناو زیر آتش دارد. استراتژیستها میگویند اصل این حمله یعنی شکست.».
«افرادی که جبهه خودی را در ضعف مطلق ترسیم میکنند درکی از نظام کلی رهبری درمورد نابودی اسرائیل ندارند. سر مذاکره مشخص بود که هیچ نتیجهای ندارد ولی برای روشن شدن مسائلی باید انجام میشد. مرحله بعدی آتش بس بود، رهبری موافقت کردند و این برمیگرده به استراتژی حضرت آقا که همان وزغ پخته است. باید ذره ذره از بین برود. این فرصت، زمانی برای نفس کشیدن جبهه خودی و بررسی نقاط ضعف موجود است تا در صورت برخورد مجدد چالشهای قبلی تکرار نشود.».
«یکی از همانجایی که هویت بروز کرد. چیزی بود که جناب حر (علیه السلام) درون خودش داشت و با اشاره امام حسین (علیه السلام) ظهور نمود. وقتی حضرت نفرین کردن مادر او را، در مقابل برای پاسخ ایشان ادب نمود در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) و پاسخ نداد و در آخر منتج به تحول و بروز همین جنبۀ هویتی در او شد و همین الگویی است برای فعالانی که با مردم در ارتباط هستند.»